loading...
پورتال فرهنگی و سرگرمی تیک بلو
abr بازدید : 53 نظرات (0)

صاحب دلی برای اقامۀ نماز به مسجدی رفت. نمازگزاران او را شناختند و خواستند که پس از نماز، بر منبر رود و آن ها را پند گوید. او نیز پذیرفت.


نماز جماعت تمام شد. چشم ها همه به سوی او بود. مردِ صاحب دل برخاست و بر پلۀ نخست منبر نشست.


بسم الله گفت و خدا و رسولش را ستود. آنگاه خطاب به جماعت گفت:”مردم! هرکس از شما که می داند امروز تا شب خواهد زیست و نخواهد مُرد، برخیزد.”


کسی برنخاست.


گفت:”حالا هرکس از شما که خود را آماده مرگ کرده است، برخیزد.”


باز کسی برنخاست!


سری به نشانۀ تاسف تکان داد و گفت:”شگفتا از شما که به ماندن اطمینان ندارید، اما برای رفتن نیز آماده نیستید!”

منبع:kocholo.org

بیتوته

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 1383
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 130
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 206
  • آی پی دیروز : 34
  • بازدید امروز : 323
  • باردید دیروز : 39
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 2
  • بازدید هفته : 922
  • بازدید ماه : 922
  • بازدید سال : 45,271
  • بازدید کلی : 225,014