موسیقی ما - وحيد تاج كه به تازگي اجرايى را براى بزرگداشت سخن سراى نامى ايران، فردوسى در تالار وحدت روى صحنه برده است، در خانواده اى رشد كرده كه آواز در آن موروثى بوده و پدرش يكى از استادان آواز او بوده است و طبق گفته خودش در دوران طفوليت بدون اينكه به اين موضوع واقف باشد و خودش بخواهد، وارد دنياى موسيقى شده است؛ حضورى كه نه از سر اجبار بلكه به دليل تاثيرپذيرى اش از محيط صورت گرفته است. تاج كه از شاگردان استاد شجريان هم بوده، در كار خود از او به دليل اين شاگرد و استادى تاثيراتى گرفته كه قابل كتمان نيستند، هر چند كه خودش معتقد است در كارهايش از آثار مرحوم حسين طاهرزاده و بانو قمر تاثير گرفته است.
او كه اين روزها در صدد برگزارى تور كنسرت هايش در شهرستان ها است، قرار است تا چند روز ديگر در تهران با گروهى روي صحنه برود كه همگى از شاگردان فرهاد فخرالدينى بوده اند. علاوه بر آن، او اين روزها در پى انتشار آلبومى است كه پيش از اين كنسرت هاى آن را در تهران و چند شهرستان روى صحنه برده است؛ تاج در اين اثر روى موسيقى سنتى و محلى متمركز شده و كارش را به اقوام مناطق زاگرس نشين مثل كرد و لر و بختيارى معطوف كرده است.
در اين گفت و گو درباره مطالب مختلفى از جمله شاهنامه خوانى، رسانه ملى و انتقادي كه وحيد تاج به آن داشت، موسيقى پاپ اين روزها، همايون شجريان و همچنين شبيه خوانى و تقليد اكثر صداهاى اين روزها از خسرو آواز ايران صحبت كرديم.
***
خيلى طبيعى است منی که شاگرد استاد شجریان بودهام، ویبراسیون، رنگآمیزی نتها و به طور کلی مسائل تکنیکی صدايم مانند ایشان باشد. اما با موضوع تقلید صرف مخالفم. اینطور نیست که وقتی وحید تاج میخواند شما فکر کنید که استاد شجریان میخواند ولی معلوم است که دنبالهرو آن مکتب است چون شاگرد آن مکتب بوده است.
آنهایی هم که شاگرد استاد شجریان نبودهاند اما شبیه ایشان میخوانند به این دلیل بوده که از وقتی چشم باز کردهاند صدای او را شنیده اند. مگرصدای استاد گلپایگانی یا ایرج از رسانه ملی پخش شده است؟ نسل ما یک انتخاب داشت و آن هم استاد شجریان بود.
من چون شاگرد استاد شجریان بودهام پس همین شیوه را میپسندم و همان را هم به دانشجویانم آموزش میدهم. البته این به آن معنا نیست که از آنها بخواهم صدای او را تقلید کنند. بلکه منظور تکنیکها و مسائل ریزی است که در نوع آواز ایشان وجود دارد. اگر نظر به انتقاد باشد بايد از كسانى انتقاد كرد كه شاگرد استاد شجريان نبوده اند اما خواندن او را تقليد مى كنند.
به نظر من جریان موسیقی سنتی خوب معرفی نشده و اسپانسر قوی از طرف رسانه ندارد. جوانانی که پا در عرصهی موسیقی میگذارند میبینند که فلان خواننده پاپ طرفداران بیشتری نسبت به خواننده سنتی دارد، با اینکه بهتر میخواند. در نتیجه دچار سردرگمی شده و در نهایت به پاپ روی می آورد؛ بدون اینکه دیدگاه خاصی نسبت به آن داشته باشد. اگر یک حامی قدرتمند مانند دولت پشت موسیقی سنتی ایرانی بود کمتر کسی به سراغ پاپ میرفت. مانند برنامه گلها که اگر کسی به آن برنامه راه پیدا میکرد یکی از افتخاراتش میشد. متاسفانه تلويزيون خواننده و آهنگساز خوب را حمایت نمیکند. شاید هم به عمد این کار را انجام نمیدهد و این به موسیقی ما لطمه میزند. پیشنهاد من هم این است که رسانهها برای آموزش موسیقی سنتی، وقت وهزینه صرف کنند. به عنوان مثال در شبکه آموزش درکنار آشپزی، گلدوزی و سینما، بخش آموزش ردیف آوازی را هم به صورت عمومی و تخصصی راه اندازی کنند. این به مرور باعث میشود مردم بتوانند موسیقی خوب را از بد تشخیص بدهند و از آن حمایت کنند.
او كه اين روزها در صدد برگزارى تور كنسرت هايش در شهرستان ها است، قرار است تا چند روز ديگر در تهران با گروهى روي صحنه برود كه همگى از شاگردان فرهاد فخرالدينى بوده اند. علاوه بر آن، او اين روزها در پى انتشار آلبومى است كه پيش از اين كنسرت هاى آن را در تهران و چند شهرستان روى صحنه برده است؛ تاج در اين اثر روى موسيقى سنتى و محلى متمركز شده و كارش را به اقوام مناطق زاگرس نشين مثل كرد و لر و بختيارى معطوف كرده است.
در اين گفت و گو درباره مطالب مختلفى از جمله شاهنامه خوانى، رسانه ملى و انتقادي كه وحيد تاج به آن داشت، موسيقى پاپ اين روزها، همايون شجريان و همچنين شبيه خوانى و تقليد اكثر صداهاى اين روزها از خسرو آواز ايران صحبت كرديم.
***
- از اجرایی که جدیدا در تالار وحدت به مناسبت بزرگداشت مقام فردوسی داشتید بگویید. اصولا چون خواندن اشعار فردوسی و اصولا فرم مثنوى در موسيقى ايرانى کار سختی است، باید تجربه سختی را هم پشت سر گذاشته باشید.
- چيزى كه اين روزها شاهد آن هستيم اين است كه فرم ساز و آواز خيلى كم شده و اكثرا به سمت تصنيف خوانى رفته اند. در نتيجه آواز كه يكى از اركان مهم موسيقى ايرانى است، كم كم به دست فراموشى سپرده مى شود. نظر شما در اين باره چيست؟
- چقدر از این تقصیر جدای از رسانه ملی متوجه خود هنرمند است؟
- نظرتان درباره تقلید و دنبالهروی خوانندهها چیست؟ فکر میکنید اینکه اغلب خوانندهها سعی میکنند به شیوه استاد شجریان آواز بخوانند، به این دلیل نیست که شاید با سنتهای آوازی موسیقی آشنایی کمتری دارند؟
خيلى طبيعى است منی که شاگرد استاد شجریان بودهام، ویبراسیون، رنگآمیزی نتها و به طور کلی مسائل تکنیکی صدايم مانند ایشان باشد. اما با موضوع تقلید صرف مخالفم. اینطور نیست که وقتی وحید تاج میخواند شما فکر کنید که استاد شجریان میخواند ولی معلوم است که دنبالهرو آن مکتب است چون شاگرد آن مکتب بوده است.
آنهایی هم که شاگرد استاد شجریان نبودهاند اما شبیه ایشان میخوانند به این دلیل بوده که از وقتی چشم باز کردهاند صدای او را شنیده اند. مگرصدای استاد گلپایگانی یا ایرج از رسانه ملی پخش شده است؟ نسل ما یک انتخاب داشت و آن هم استاد شجریان بود.
من چون شاگرد استاد شجریان بودهام پس همین شیوه را میپسندم و همان را هم به دانشجویانم آموزش میدهم. البته این به آن معنا نیست که از آنها بخواهم صدای او را تقلید کنند. بلکه منظور تکنیکها و مسائل ریزی است که در نوع آواز ایشان وجود دارد. اگر نظر به انتقاد باشد بايد از كسانى انتقاد كرد كه شاگرد استاد شجريان نبوده اند اما خواندن او را تقليد مى كنند.
- موضوع ديگرى كه در نسل شما به وفور ديده مى شود، تنوع كارى شما است که البته در جایگاه خود تجربیات ارزشمندی هم هستند اما باعث میشود خیلی نتوان متوجه دیدگاه نسل شما شد. مثلا خود شما با آنسامبل سنتی کار کردهاید و در کنارش با گروهی مثل گروه آوازی تهران کار کردهاید که دیدگاه مدرنی دارد و در کل با آهنگسازان مختلفی که رویگردهای مختلفی دارند همکاری کردهاید در حالیکه خوانندههای بزرگ نسل قبل هر کدام دیدگاه مشخصی داشتهاند. مثلا محمدرضا شجریان در آن ده، پانزده سال چاووش که به دوران طلایی او هم معروف است، در كارهاى خود دیدگاه مشخصی داشته که در آثارش هم قابل رویت است.
به نظر من جریان موسیقی سنتی خوب معرفی نشده و اسپانسر قوی از طرف رسانه ندارد. جوانانی که پا در عرصهی موسیقی میگذارند میبینند که فلان خواننده پاپ طرفداران بیشتری نسبت به خواننده سنتی دارد، با اینکه بهتر میخواند. در نتیجه دچار سردرگمی شده و در نهایت به پاپ روی می آورد؛ بدون اینکه دیدگاه خاصی نسبت به آن داشته باشد. اگر یک حامی قدرتمند مانند دولت پشت موسیقی سنتی ایرانی بود کمتر کسی به سراغ پاپ میرفت. مانند برنامه گلها که اگر کسی به آن برنامه راه پیدا میکرد یکی از افتخاراتش میشد. متاسفانه تلويزيون خواننده و آهنگساز خوب را حمایت نمیکند. شاید هم به عمد این کار را انجام نمیدهد و این به موسیقی ما لطمه میزند. پیشنهاد من هم این است که رسانهها برای آموزش موسیقی سنتی، وقت وهزینه صرف کنند. به عنوان مثال در شبکه آموزش درکنار آشپزی، گلدوزی و سینما، بخش آموزش ردیف آوازی را هم به صورت عمومی و تخصصی راه اندازی کنند. این به مرور باعث میشود مردم بتوانند موسیقی خوب را از بد تشخیص بدهند و از آن حمایت کنند.
- با اين اوصاف نظرتان درباره موسيقى پاپي كه اين روزها به مخاطب عرضه مى شود چيست؟
- از كسانى كه در ژانر پاپ فعاليت مى كنند، موسيقى كدام يك را بيشتر مى پسنديد و اينكه اصلا موسيقى پاپ را دنبال مى كنيد؟
- شما هم با آهنگسازانی کار کردهاید که کمی از مسیر سنتی فاصله گرفتهاند و به سمت نوگرایی پیش رفتهاند. فکر میکنید لزوما برای این نوآوری در موسیقی سنتی باید ادوات جدید اضافه کرد یا میشود در قالب همان فرم و ساختار کار جدید انجام داد؟
- دربارهی قطعه آرايش غليظ که همایون شجریان با سهراب پور ناظری انجام داد و اتفاقا موافقان و مخالفان خودش را داشت و حتی برخى معتقد بودند که آن کار، موسیقی ایرانی نیست چه نظری دارید؟ به نظر شما نوعی نوآوری در موسیقی سنتی محسوب میشود؟
- در ابتدای صحبت گفتید در خانوادهای رشد کردهاید که اهل موسیقی بودهاند و طبیعتا بستر مناسبی برای پرورش شما بوده است و به همین دلیل ناخودآگاه به عرصه موسیقی وارد شدهاید. اگر در چنین خانوادهای رشد نمیکردید، الان چه شغلی جز موسیقی داشتید؟
منبع:
اختصاصي سایت موسيقي ما