loading...
پورتال فرهنگی و سرگرمی تیک بلو
abr بازدید : 207 نظرات (0)
موسیقی ما - وحيد تاج كه به تازگي اجرايى را براى بزرگداشت  سخن سراى نامى ايران، فردوسى در تالار وحدت روى صحنه برده است، در خانواده اى رشد كرده كه آواز در آن موروثى بوده و پدرش يكى از استادان آواز او بوده است و طبق گفته خودش در دوران طفوليت بدون اينكه به اين موضوع واقف باشد و خودش بخواهد، وارد دنياى موسيقى شده است؛ حضورى كه نه از سر اجبار بلكه به دليل تاثيرپذيرى اش از محيط صورت گرفته است. تاج كه از شاگردان استاد شجريان هم بوده، در كار خود از او به دليل اين شاگرد و استادى تاثيراتى گرفته كه قابل كتمان نيستند، هر چند كه خودش معتقد است در كارهايش از آثار مرحوم حسين طاهرزاده و بانو قمر تاثير گرفته است.

 او كه اين روزها در صدد برگزارى تور كنسرت هايش در شهرستان ها است، قرار است تا چند روز ديگر در تهران با گروهى روي صحنه برود كه همگى از شاگردان فرهاد فخرالدينى بوده اند. علاوه بر آن، او اين روزها در پى انتشار آلبومى است كه پيش از اين كنسرت هاى آن را در تهران و چند شهرستان روى صحنه برده است؛ تاج در اين اثر روى موسيقى سنتى و محلى متمركز شده و كارش را به اقوام مناطق زاگرس نشين مثل كرد و لر و بختيارى معطوف كرده است.

در اين گفت و گو درباره مطالب مختلفى از جمله شاهنامه خوانى، رسانه ملى و انتقادي كه وحيد تاج به آن داشت، موسيقى پاپ اين روزها، همايون شجريان و همچنين شبيه خوانى و تقليد اكثر صداهاى اين روزها از خسرو آواز ايران صحبت كرديم.

***
  • از اجرایی که جدیدا در تالار وحدت به مناسبت بزرگداشت مقام فردوسی داشتید بگویید. اصولا چون خواندن اشعار فردوسی و اصولا فرم مثنوى در موسيقى ايرانى کار سختی است، باید تجربه سختی را هم پشت سر گذاشته باشید.
بله آهنگ‌سازی و خوانندگی روی اشعار شاهنامه کار سختی است چراکه شاهنامه در ادبیات ما وزن و آهنگ خاصی دارد و تنوعی در آن نیست. به همین دلیل شما باید فقط روی همان وزن کار موزیک و ریتم‌ها را انجام دهید. شاهنامه یک متن روايى است و مثل حافظ و سعدی نیست که بتوانیم یک بیت از اول، یک بیت از آخر و یک بیت از وسط انتخاب کنیم. چرا که در این اشعار، هر تک بیت برای خودش یک معنای کامل دارد. اما شاهنامه اینگونه نیست، شما نهایتا بتوانید یک یا دو بیت آنرا حذف کنید. درعین حال باید به مفهوم و داستان آن آگاه باشید تا متناسب با معنی، آن را بخوانید و از عهده تلفیق شعر و موسیقی برآیید. بدین ترتیب دست خواننده تا حدی بسته است و همانند آوازخوانی کلاسیک نیست که ما تک بیت بخوانیم و تحریر بزنیم. در کل اين كنسرت تجربه خوب و موفقی بود و کنسرت خوبی از آب درآمد و من از اجرا راضی بودم. 
 
  • چيزى كه اين روزها شاهد آن هستيم اين است كه فرم ساز و آواز خيلى كم شده و اكثرا به سمت تصنيف خوانى رفته اند. در نتيجه آواز كه يكى از اركان مهم موسيقى ايرانى است، كم كم به دست فراموشى سپرده مى شود. نظر شما در اين باره چيست؟
یک بخش از آن مربوط به ما و بخش دیگر مربوط به رسانه ملی یعنی رادیو و تلوزیون می‌شود. ما در حد سلیقه و نیاز جامعه میتوانیم آواز بخوانیم. خود من همیشه در نظر داشتم که در کنسرت‌هایم یک قطعه آوازی وجود داشته باشد چرا که در گذشته آواز یکی از فرم‌های موسیقی ما بوده است اما در حال حاضر بخش آواز که همانطور كه شما گفتيد یکی از مهمترین ارکان موسیقی ما است حذف شده است. در حالی که وقتی شعر هست باید آواز هم باشد. به نظر من اشکال در نبودن فرهنگ آوازی در روزگار ما است و من این ایراد را در تلويزیون می‌بینم و باید تمهیداتی برای معرفی این رکن مهم موسیقی فراهم شود. چطور در تلویزیون آموزش گلدوزی و آشپزی و غیره بسیار است اما به موسیقی که یکی از دغدغه‌های فرهنگی این مملکت است انقدر کم پرداخته می‌شود؟!
 
  • چقدر از این تقصیر جدای از رسانه ملی متوجه خود هنرمند است؟
قطعا یک بخشی از این کمبود به هنرمند هم برمی گردد. متاسفانه در رسانه‌ها کمتر آواز از خوانندگان هم نسل ما پخش میشود. ما دوست داریم با توجه به سنت‌ها و اصالت‌ها، اثری را به جا بگذاریم اما حمایت نمی‌شویم چرا که فرهنگ سازی نمیشود. اشکال اینجاست که ما در موسیقی مراجعانمان را فراموش کرده‌ایم و کسی هم نیست که به ما آن را گوشزد کند
 
  • نظرتان درباره تقلید و دنباله‌روی خواننده‌ها چیست؟ فکر می‌کنید اینکه اغلب خواننده‌ها سعی می‌کنند به شیوه استاد شجریان آواز بخوانند، به این دلیل نیست که شاید با سنت‌های آوازی موسیقی آشنایی کمتری دارند؟
استاد شجریان موسیقی ایرانی را به کمال رسانده‌اند. آواز ایشان مثل شعر حافظ است. شما اگر بخواهید اشعار کلاسیک خوبی بشنوید  باید سراغ حافظ و سعدی بروید و از آنها تقلید کنید چرا که آنها استاندارد ادبیات ما هستند. ما در آهنگ‌سازی مقوله‌ای داریم با این عنوان که آهنگ‌سازهای مدرن ابتدا باید آثار کلاسیک مثل باخ و موتزارت و بتهوون را بشناسند و یاد بگیرند تا جایی که بتوانند آنرا تجزیه تحلیل کنند بعد سراغ موسیقی مدرن و خلق آثار جدید بروند. اول باید استانداردهای موسیقی را پیدا کرد و شناخت و توانست مانند آنها آهنگ ساخت و تازه بعد از آن میتوان آهنگسازی مدرن کرد.

خيلى طبيعى است منی که شاگرد استاد شجریان بوده‌ام، ویبراسیون، رنگ‌آمیزی نت‌ها و به طور کلی مسائل تکنیکی صدايم مانند ایشان باشد. اما با موضوع تقلید صرف مخالفم. اینطور نیست که وقتی وحید تاج می‌خواند شما فکر کنید که استاد شجریان می‌خواند ولی معلوم است که دنباله‌رو آن مکتب است چون شاگرد آن مکتب بوده است.

آنهایی هم که شاگرد استاد شجریان نبوده‌اند اما شبیه ایشان می‌خوانند به این دلیل بوده که از وقتی چشم باز کرده‌اند صدای او را شنیده اند. مگرصدای استاد گلپایگانی یا ایرج از رسانه ملی پخش شده است؟ نسل ما یک انتخاب داشت و آن هم استاد شجریان بود.

من چون شاگرد استاد شجریان بوده‌ام پس همین شیوه را میپسندم و همان را هم به دانشجویانم آموزش می‌دهم. البته این به آن معنا نیست که از آنها بخواهم صدای او را تقلید کنند. بلکه منظور تکنیک‌ها و مسائل ریزی است که در نوع آواز ایشان وجود دارد. اگر نظر به انتقاد باشد بايد از كسانى انتقاد كرد كه شاگرد استاد شجريان نبوده اند اما خواندن او را تقليد مى كنند.
 
  • موضوع ديگرى كه در نسل شما به وفور ديده مى شود، تنوع كارى شما است که البته در جایگاه خود تجربیات ارزشمندی هم هستند اما باعث می‌شود خیلی نتوان متوجه دیدگاه نسل شما شد. مثلا خود شما با آنسامبل سنتی کار کرده‌اید و در کنارش با گروهی مثل گروه آوازی تهران کار کرده‌اید که دیدگاه مدرنی دارد و در کل با آهنگسازان مختلفی که رویگردهای مختلفی دارند همکاری کرده‌اید در حالیکه خواننده‌های بزرگ نسل قبل هر کدام دیدگاه مشخصی داشته‌اند. مثلا محمدرضا شجریان در آن ده، پانزده سال چاووش که به دوران طلایی او هم معروف است، در كارهاى خود دیدگاه مشخصی داشته که در آثارش هم قابل رویت است.
برخی کارها چون شنیده نشده‌اند و توجهی به آنها نشده، وقتی شنیده می شوند به نظر می‌آید کار جدیدی هستند. مثل کاری که آقای همایون شجریان به همراه استاد محمدرضا درویشی انجام دادند که اتفاقا یک کار قدیمی و سنتی بود. ولی چون شنیده نشده بود از نظر مخاطب کار جدیدی به حساب می آمد. من تنها کار متفاوتی که کرده‌ام در گروه آوازی تهران بود که آن هم در قالب و چهارچوب موسیقی خودمان است. من آن را کار جدیدی نمیدانم چون از جنس موسیقی خودمان است که صرفا دستی به سر و رویش کشیده شده است. من هم همیشه ژانر خودم را سنتی اعلام کرده‌ام. در تمام این سال‌ها، کنسرت‌ها و آلبوم‌های مختلفی به من پیشنهاد شده اما چون سبک من سنتی بوده است آن‌ها را قبول نکرده‌ام. آلبوم‌هایی نظیر خانه غریب، سر سماع، از روزگار رنگ آمیز، زندان شب یلدا ساز شبانگاهی، رقص پاییز، خاطره و وکاپلا که از من در بازار موجود است کارهایی کلاسیک هستند. 

به نظر من جریان موسیقی سنتی خوب معرفی نشده و اسپانسر قوی از طرف رسانه ندارد. جوانانی که پا در عرصه‌ی موسیقی میگذارند میبینند که فلان خواننده پاپ طرفداران بیشتری نسبت به خواننده سنتی دارد، با اینکه بهتر میخواند. در نتیجه دچار سردرگمی شده و در نهایت به پاپ روی می آورد؛ بدون اینکه دیدگاه خاصی نسبت به آن داشته باشد. اگر یک حامی قدرتمند مانند دولت پشت موسیقی سنتی ایرانی بود کمتر کسی به سراغ پاپ می‌رفت. مانند برنامه گلها که اگر کسی به آن برنامه راه پیدا میکرد یکی از افتخاراتش میشد. متاسفانه تلويزيون خواننده  و آهنگساز خوب را حمایت نمیکند. شاید هم به عمد این کار را انجام نمیدهد و این به موسیقی ما لطمه میزند. پیشنهاد من هم این است که رسانه‌ها برای آموزش موسیقی سنتی، وقت وهزینه صرف کنند. به عنوان مثال در شبکه آموزش درکنار آشپزی، گلدوزی و سینما، بخش آموزش ردیف آوازی را هم به صورت عمومی و تخصصی راه اندازی کنند. این به مرور باعث میشود مردم بتوانند موسیقی خوب را از بد تشخیص بدهند و از آن حمایت کنند.
 
  • با اين اوصاف نظرتان درباره موسيقى پاپي كه اين روزها به مخاطب عرضه مى شود چيست؟
هر كالايي كه عرضه مى شود اگر مخاطب نداشته باشد با شكست مواجه مى شود. موسيقى پاپ هم حتما مخاطب خود را دارد كه توانسته به كار خود ادامه دهد. عزيزانى هستند كه در موسيقى پاپ واقعا زحمت مى كشند، حرف من اين نيست كه فقط بايد موسيقى سنتى حمايت شود بلكه هر نوع از موسيقى از جمله پاپ، كلاسيك، نواحى و انواع ديگر كه در نوع درست خود توليد مى شوند قابل احترام هستند و بايد حمايت شوند. روى صحبت من به مجريان موسيقى پاپ نيست، حرف من به رسانه ملى، مخصوصا صدا و سيما است كه اين موسيقى ها را به گوش مردم مى رسانند و بهتر است كمى توازن برقرار كنند در نوع موسيقى هايى كه پخش مى كنند.
 
  • از كسانى كه در ژانر پاپ فعاليت مى كنند، موسيقى كدام يك را بيشتر مى پسنديد و اينكه اصلا موسيقى پاپ را دنبال مى كنيد؟
در زمينه موسيقى پاپ خوانندگان خوبى هستند كه ماهى اوقات به طور خيلى اتفاقى صدايشان را از راديو مى شنوم. به هر حال ژانر فعاليت من در حوزه موسيقى سنتى است و ترجيحا اين نوع موسيقى را بيشتر دنبال مى كنم.
 
  • شما هم با آهنگسازانی کار کرده‌اید که کمی از مسیر سنتی فاصله گرفته‌اند و به سمت نوگرایی پیش رفته‌اند. فکر می‌کنید لزوما برای این نوآوری در موسیقی سنتی باید ادوات جدید اضافه کرد یا می‌شود در قالب همان فرم و ساختار کار جدید انجام داد؟
نظر من این است که موسیقی ما اینقدر گنجایش دارد که بدون اضافه کردن ادوات و سازهای جدید از کشورهای دیگر بتوانیم  کار جدیدی بکنیم. به اعتقاد من نوآوری در دل موسیقی ما وجود دارد. نمونه اش تنظیم آقای درویشى از کار عبدالقادر است که آقای همایون شجریان آن را خوانده است و در عین حال که سنتی و پایبند به سنتها است، یک نوع نوآوری هم در آن وجود دارد. یک سری چیزها در موسیقی ما بوده و هست اما چون به آن پرداخته نشده، هر زمان که به سراغ آن برویم نوعی نوآوری محسوب می‌شود. این موضوع در موسیقی محلی ما هم وجود دارد. یعنی چیزهایی در موسیقی نواحی ما وجود دارد که به دلیل پرداخته نشدن به آن، تازه و بديع به حساب می آیند. خود من اگر بخواهم از حافظ یک موسیقی فارسی بخوانم حتما از حالت‌های موسیقی شوشتری در آن خواهید شنید. تعبیر من از نوآوری این است.
 
  • درباره‌ی قطعه آرايش غليظ که همایون شجریان با سهراب پور ناظری انجام داد و اتفاقا موافقان و مخالفان خودش را داشت و حتی برخى معتقد بودند که آن کار، موسیقی ایرانی نیست چه نظری دارید؟ به نظر شما نوعی نوآوری در موسیقی سنتی محسوب میشود؟
به هر حال هرکسی میتواند با سلیقه ی خودش به شیوه‌ای که دوست دارد بخواند و مخاطبان خودش را هم داشته باشد. نمیشود به هیچکس ایراد گرفت. ما نهایت کاری که میتوانیم انجام بدهیم اینست که با توجه به اعتقادی که داریم تولید اثر کنیم. همه به نوعی زحمت میکشند؛ از آقای همایون شجریان که رابطه بسیار خوبی با او دارم تا سالار عقیلی و محمد معتمدی، علیرضا قربانی و هرکسی که قدمی در راه اعتلای فرهنگ و موسیقی این مملکت برمیدارد قابل ستایش و تقدیر هستند. همایون آن قطعه را خیلی خوب خوانده و جالب اینکه در سازمان یونسکو کلیپی از او دیدم که این قطعه را اجرا کرده بود و به خوبی توانسته بود با همان کیفیت در اجرای زنده آن را بخواند. باید بگویم که همایون صدای فوق‌العاده جسورانه‌ای دارد.
 
  • در ابتدای صحبت گفتید در خانواده‌ای رشد کرده‌اید که اهل موسیقی بوده‌اند و طبیعتا بستر مناسبی برای پرورش شما بوده است و به همین دلیل ناخودآگاه به عرصه موسیقی وارد شده‌اید. اگر در چنین خانواده‌ای رشد نمی‌کردید، الان چه شغلی جز موسیقی داشتید؟
قطعا باز هم موسیقی را انتخاب میکردم البته پدر و مادر من خیلی روی این موضوع و انتخاب من تاثرگذار بودند. ضمن اینکه ورود من به دانشگاه بیشترین تاثیر را بر من گذاشت و درهای بسیاری را برای من گشود.از دانشگاه ایده گرفتم و در بیرون از دانشگاه ادامه دادم. من همزمان در دو رشته قبول شدم و الان از اینکه این رشته و این راه را انتخاب کرده‌ام بسیار راضی و خوشحالم.
منبع: 
اختصاصي سایت موسيقي ما
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 1383
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 143
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 147
  • آی پی دیروز : 34
  • بازدید امروز : 193
  • باردید دیروز : 39
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 2
  • بازدید هفته : 792
  • بازدید ماه : 792
  • بازدید سال : 45,141
  • بازدید کلی : 224,884